جدول جو
جدول جو

معنی مایه خمیر - جستجوی لغت در جدول جو

مایه خمیر(یَ / یِ خَ)
خمیر مایه. خمیر ترش شده که به خمیر زنند تخمیر را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به خمیر مایه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ / نِ خَ)
خانه خراب، فحش گونه ای است که بکسی میدهند مقابل ’خانه آباد’
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ یِ کَ / کِ)
کنایه از بت کشمیر است:
همیشه تا بپرستند مایۀ کشمیر
همیشه تا بفروزند مایۀ خرداد.
مسعودسعد (دیوان چ یاسمی ص 128)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ پَ)
پنیر مایه. رجوع به همین کلمه و ترکیب مایۀ پنیر ذیل مایه شود
لغت نامه دهخدا